یلدای 92
محبوب من! شیرین تر از جانم! عزیز دل! حنانه و محمدسبحان...
خواهری بی حد و اندازه دوستتان دارد...
برید ادامه ی مطلب و عکسهای یلدای 92 ام رو ببینید. باید آبجی رو ببخشید آنقدر مهمان داشتیم اون روز که قبل از اومدن مهمونها از سفره عکس انداختم و دوربین رو گذاشتم داخل کمد. بعد از رفتن مهمان ها هم واقعا خسته شده بودم و نای حرکتم نداشتم. برای همین از شب یلدا در خانه ی ما عکس ندارید متاسفانه. اما مهمانی خوبی بود. همه شما رو (سبحان) بازی میدادن و بهت شوخی میکردن تو هم همش دلبری میکردی مخصوصا واسه بابا رسول و حاج بابا. حنانه شمام با هم سنای خودت کلی بازی کردی... همه بودن همه! شب خوبی بود...یادش بخیر...
تزئینات سفره رو کلا خودم انجام دادم ولی چیزمیزای خوشمزه رو اکثرا مامان پخته و یا برام درستشون کرده که واقعا دستش درد نکنه. الهی فداش شم از یه ماه قبلتر شروع کرده بود برنامه ریزیشو من خودمم پاناکوتا رو درست کرده بودم + تزئینات کیک هم به عهده ی خودم بود! و البته اولین تجربم بود! ایشالا تا شما ها بزرگ شید و بخواید عروس و دوماد شید تزئینات میوه و سفره رو به طور حرفه ای یاد میگیرم و برای شما ها انجامش میدم! ان شاء الله...
+کدو رو گلفروشی تزئین کرده بود...
++دست سارا جون (آسپزی های مامانم) درد نکنه بی نهایت ممنون که آرشیو یلدا رو گذاشته بود و من کلی استفاده کردم و همچنین برای من چند تا عکس فرستاد که از اونها الهام گرفتم. واقعا دستشون درد نکنه!
امید که سال دیگه هم یلدای زیبایی رو داشته باشیم! راستی چون عکسها زیبا بودن تو پست خاطرات آذر ماه نذاشتمشونخواستم یه پست ویژه بذارم که گذاشتم. امیدوارم لذت ببرید از تماشای عکسها...
خدا همیشه یار و یاورتون باشه...